هميشه با همان ترانه اي که با آن اشک ميريختي ، اشک ميريزم و آرام مي شوم!
هميشه آن ترانه را گوش ميکنم و به ياد خاطرات با تو بودن مي افتم...
چقدر مرا آرام مي کند .... دلم را از غم ها و غصه ها خالي مي کند!
بغضي که گلويم را مي فشارد شکسته مي شود !
انگار همين چند لحظه پيش بود که درکنارم بودي....
گوش ميکنم به آهنگ دلنشين عشق ، و به ياد لحظات زيباي با تو بودن مي افتم!
به ياد آن لحظاتي مي افتم که اين ترانه را برايم ميخواندي....
گوش کن به زمزمه اين دل بي طاقت!
هميشه همان ترانه اي که هر روز آن را گوش ميکردي ، گوش ميکنم و با شنيدن آن
لحظه به لحظه به يادت هستم....
از آغاز تا پايانش با چشمان خيس آن را گوش ميکنم!
مي خوانم همراه با ترانه ، گاهي وقتها با آن فرياد ميزنم!
فرياد ميزنم و اشک ميريزم و آنگاه که از فرياد خسته ميشوم آن را در دلم زمزمه ميکنم!
بيا گوش کن به زمزمه اين دل ...
ترانه تو ، آغاز دلتنگي هاي من است ....
ترانه تو ، صداي مهربان تو است ، ترانه تو لحظه زيباي در کنار تو بودن است....
بيا بخوان برايم ترانه عاشقي را ، بخوان تا آرام شوم ، بخوان تا لحظه اي دوباره
همنشين اشکهايم شوم ، بخوان تا با تو بخوانم!
ميخواني ترانه عاشقي را ، ميخوانم با تو و گوش ميکنيم به زمزمه دلهايمان!
زمزمه ميکنم نام مقدست را ، همراه با دل و هم صداي ترانه تو
نظرات شما عزیزان: